هیچ وقت برایم پیش نیامده که مشکل بینایی را دلیلی برای خجالت و انزوا به شمار بیاورم. *
فکر میکنم فرد مهمی برای جامعه هستم. *
از فهمی که از خودم دارم راضی هستم. *
به راحتی از فضاهای تفریحی مثل پارک و سینما استفاده میکنم. *
میزان درآمدم در حدی است که نیاز به کمک دیگران نداشته باشم. *
فضاهای داخل قطار و اتوبوس و مترو پیچیده است. *
به نظرم من هم مثل خیلی از افراد دیگر به دلیل تفاوتهای اخلاقی با برخی از افراد نمیتوانم ارتباط داشته باشم که کاملا طبیعی است. *
معمولا خانواده ام به صورت هفتگی و ماهانه کمک مالی میکنند. *
کل درآمد خانواده صرف هزینه های جاری میشود و تقریبا هیچ پسندازی باقی نمیماند. *
موسسه هایی که در حمایت از افراد با آسیب بینایی فعالیت میکنند سعی دارند هم این افراد را از موقعیتهای زندگی خودشان آگاه سازند و هم به دیگران نشان دهند که آنان ناتوان نیستند. *
برای رفت و آمد در شهر از دیگران کمک میگیرم. *
تمام دستگاههای الکترونیکیه حمل و نقل و بانکی و خرید دارای امکان بزرگنمایی برای افراد کمبینا میباشد. *
گسترش ارتباطات با افراد مختلفی که در موسسات فعالیت میکنند یکی از فرصتهایی است که سازمانهای غیر دولتی فراهم میکنند. *
دوستان زیاری دارم که برخی مانند خودم مشکل بینایی دارند و برخی هم این مشکل را ندارند. *
قانون مناسب و جامعی برای مناسبسازی نداریم تا فضاهای شهری برای استفاده همه مهیا باشد. *
سازمانهای غیر دولتی بیشتر حمایت عاطفی را بر عهده دارند و به همین دلیل همکاری خانواده ها با این سازمانها برای من خیلی موثر بوده است. *
زیرساختها برای فعالیتهای ورزشی ما مناسب است. *
برای انجام کارهایی مثل تلفن زدن و مطالعه و غیره مشکلی ندارم. چون به تناسب شرایط من امکاناتی در اختیارم هست که از آنها استفاده کنم. *
بیشتر مراکز توانبخشی خصوصی هستند و با بیمه ها قرارداد ندارند که برایم مشکلساز بوده است. *
در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکلی ندارم. *
اگر دوباره از اول زندگی کنم دوست دارم همه چیز به همین صورت باشد. *
وضعیت بینایی شما به چه صورت است ؟ *
شرایطی که دارم و برای رسیدن به آن تلاش زیادی کرده ام من را راضی میکند. *
مسئله بینایی همیشه برای اشتغالم مانع به وجود آورده است. *
به تنهایی قادر به انجام امور روزانه ام مثل حمام کردن و غذا خوردن هستم. *
در خانواده هزینه زیادی برای اوقات فراغت در نظر نمیگیریم. *
من با عضویت در انجمنهای غیر دولتی توانستم تواناییهای خودم را بهتر بشناسم و نگاه خانواده را به خودم بهتر از گذشته کنم. *
از نظر مالی برای مراجعه به پزشک و تهیه دارو مشکلی ندارم. *
میزانی از امنیت که برای هر فردی در شهر وجود دارد را میتوانم یرای خودم تامین کنم. *
عضویت در سازمانهای مردم نهاد علاوه بر اینکه روحیه کار گروهی را بالا میبرد حس مفید بودن را افزایش میدهد. *
خودم را دارای توانایی های لازم برای انجام کارهای شخصی میدانم. *
مراکز درمانی برای استفاده افرادی که مشکل بینایی دارند توسط دولت ساخته شده است و مورد استفاده قرار میگیرد. *
مراکز درمانی و بهداشتی بیشتر برای رفت و آمد عموم مردم طراحی شده اند. *
به نظرم موقعیتهاو فرصتهای خوبی در زندگی داشته ام که توانسته ام از آنها استفاده کنم. *
انواع وسایل ارتباطی در سطح شهر برای من فراهم است. *
تحصیلات برای مادرم اهمیت زیادی دارد و به همین دلیل او تحصیلات بالایی دارد. *
خدمات درمانی و توانبخشی در دسترس است. *
این موضوع که حتی در کنکور برای افرادی که مشکل بینایی دارند تحصیلاتی با گزارش کردن وضعیتم وجود دارد برایم خوشایند است. *
مشکل بینایی را دلیلی برای محدود کردن خود در استفاده از امکانات شهری مثل وسایل نقلیه عمومی نمیبینم. *
من پس از ارتباط با سازمانهای مردم نهاد متوجه شدم که تا چه اندازه میتوانم برای زندگی خودم و دیگران مفید باشم. *
شغل مادرم از نظر اجتماعی رتبه بالایی دارد. *
دولت برای افرادی مثل من بیمه هایی با مزایای خاص در نظر گرفته و من از وضعیت بیمه ام راضی هستم *